معرفی کتاب امید علیه امید

ساخت وبلاگ

دانشجویان دانشکده ریاضیات در دانشگاه مسکو در سال ۱۹۶۵ بنا به ابتکار خودشان برای اولین بار در شوروی شب شعری برای بازخوانی اشعار اوسیپ ماندلشتام بر پا کرده بودند ایلیا ارنبورگ دوست قدیمی اوسیپ و دوست قدیمیتر ،نادژدا ریاست جلسه را بر عهده داشت بزرگان دیگری مثل نیکالای چوکوفسکی ن ل ،استپانف وارلام شالامف و آرسنی تارکوفسکی هم حاضر بودند و هر یک شعری از ماندنشتام را دکلمه کردند در اواسط جلسه ایلیا ارنبورگ به اطلاع حاضران در - رساند که: «نادژدا

یا کفلفنا هم در سالن حضور دارد این بانوی بزرگوار همۀ آن سالهای سخت را در کنار ماندلشتام گذراند

م در سالن نجات داد نمیتوانم زندگی او سیپ ماند ماندلشتام را بدون همسرش تصور کنم تردید داشتم که به شما جملات به پا خاستند و برای مدت طولانی دست زدند. سرانجام نادژدا به پا خاست و سکوتی بر سالن حکمفرما شد. او رو به جمعیت کرد و گفت «ماندلشتام نوشت من هنوز به مدح و ستایشها عادت نکرده ام .... فراموش کنید که من اینجا هستم از شما متشکرم نادژدا روی صندلی اش نشست اما همراه او به تبعید ،رفت و شعرهایش او در اینجا بین ما حضور دارد... حضار به محض شنیدن این شویقها تا مدتی طولانی ادامه یافت .١ مترجمی که کتاب امید'>امید علیه امید را از روسی به انگلیسی ترجمه کرده و رابطه نزدیکی با نویسنده کتاب دارد

مقدمة مترجم

بازداشت و این بار به تحمل پنج سال کار اجباری در سیبری شرقی محکوم شد. اما او از حيث بدنی ضعیف تر از آن بود که بتواند چنین مجازاتی را تاب بیاورد ماندلشتام به احتمال قوی در ۲۷ دسامبر ۱۹۳۸ در جایی نزدیک ولادیووستوک در سیبری شرقی بر اثر بیماری و گرسنگی درگذشت

نادژدا یا کفلفنا خازینا همر اوسیپ ،ماندلشتام در ۳۱ اکتبر ۱۸۹۹ در ساراتف متولد شد. مادرش پزشک بود اما شغل پدرش نامشخص است. نادژدا در یکی از نامه هایش نوشته است که والدینش «آدمهای خوب و بسیار تحصیل کرده ای بودند او خواهری به اسم آنا و برادری به اسم یوگنی داشت که بعدها نویسنده شد. نادژدا خیلی زود به اتفاق خانواده به کییف رفت و دوران کودکی و نوجوانی اش را در آنجا گذراند. او در کی یف در استودیوی آ آ اکستر در رشته هنر درس خواند و در همین جا بود که با لیوبا همسر آتی ایلیا دیگرش آگ تایشلر بود که بعدها نقاش معروفی شد. دیگر آشنای نادژدا در این دوران بلیومکین بود که پسر آلمان در شوروی کرد بلیومکین همان کسی است که در سالهای آغاز انقلاب بزرگترین تهدید علیه جان او سیپ ماندلشتام بود. نادژدا در سال ۱۹۱۹ با اوسیپ آشنا شد و سه سال بعد با او ازدواج کرد. نادژدا که به زبانهای اصلی اروپایی مسلط بود و توان ترجمه کردن از آلمانی و انگلیسی به زبان روسی را داشت در دهۀ بیست قرن بیستم کتابهای زیادی را ترجمه کرد نادژدا و شوهرش مثل بسیاری از روشنفکران قدیمی ،دیگر برای گذران زندگی مجبور به ترجمه انبوهی از کتابها شدند. نادژدا در جایی ارنبورگ نویسنده معروف شوروی دوست شد دوست انقلاب اکتبر اقدام به قتل كنت میر باخ سفیر

ی فرانس گفته است تعداد این کتابها خیلی زیاد است؛ فقط خدا میداند که ما در آن سالها چه چیزهایی که زمانهای ماشین آیتون سینکلر و کاپیتان مین رید از جمله رمانهایی است که نادژدا آنها ترجمه نکردیم

، ۱۹۶۴ سرانجام، اجازه ی این کتاب در غرب چاپ شد را به روسی ترجمه کرده است. نادژدا پس از مرگ ،شوهرش در راستای یک سنت ارزنده ،روسی به عنوان بيوه شاعر وظیفه حفظ و حراست از سروده ها و نوشته های باقیمانده از شوهرش را بر عهده گرفت و تا پایان عمر در همین مسیر گام برداشت. نادژدا پس از مرگ شوهرش با تدریس زبان انگلیسی در شهرهای دورافتاده روسیه امرار معاش می.کرد او در ۱۹۵۶ توانست مدرک دکترایش را در رشته زبان شناسی انگلیسی بگیرد و عنوان رساله اش هم کاربردهای حالت مفعولی بر اساس نوشته های برگرفته از نمونه های شعری انگلوساکسون بود. نادژدا در سال ۱۹۶۴ سـ اجازه یافت در مسکو اقامت کند و در همین سال نوشتن کتاب امید علیه امید را آغاز کرد سال ۱۹۷۰ که خوانندگان غربی برای نخستین بار در جریان زندگی سرشار از رنج و مبارزۀ اوسیپ ماندلشتام که به اعتقاد بسیاری از منتقدان بزرگترین شاعر روسیه در قرن بیستم است - قرار گرفتند. کتاب به قدری تأثیر گذار بود که حتا اشعار و سروده های ماندلشتام را هم تحت الشعاع خود قرار داد. کتاب امید علیه امید فراتر از شرح آلام و مصائب اوسیپ ،ماندلشتام به توصیف فضای وحشتناک و هولناکی می پردازد که نویسندگان روشنفکران و هنرمندان شوروی در اوج دوره ارعاب و وحشت استالینی در آن زندگی و کار - میکردند این کتاب در واقع یکی از بهترین منابع برای شناخته اجتماعی و نیز زندگی روشنفکری درزمان استالین است.

ابوالقاسم لاهوتی و ماندلشتام

ابوالقاسم لاهوتی، شاعر ایرانی دوره رضاشاه، پس از این‎‌که به عثمانی گریخت، به شوروی مهاجرت کرد و در آن‌جا به گفتن شعر به زبان فارسی ادامه داد. لاهوتی در سلسله‌مراتب «اتحادیه‌ی نویسندگان شوروی» تدریجا تا آن‌جا پیش رفت که معاون این اتحادیه شد که منصب بسیار مهمی بود. در واقع آدم‌های بزرگی مثل پاسترناک و شولوخوف و… وضعیت امور زندگی و معیشتی‌شان زیردست لاهوتی بود. لاهوتی رابطه بسیار خوبی هم با ماندلشتام داشت تا آن‌جا که به سراغ وی می‌رود و به او پیشنهاد می‌کند که شعری در وصف رژیم بگوید تا بلکه مشکلاتش با رژیم حل شود. ماندلشتام به حرف او گوش می‌کند و شعر را می‌نویسد اما نهایتا دردی از دردهای ماندلشتام را دوا نمی‌کند. نادژدا ماندلشتام در کتابش از خیلی ها بد گفته اما شاید ابوالقاسم لاهوتی تنها کسی‌ست که وی به خوبی از او یاد کرده و لقب «شاعر مهربان ایرانی» را روی او گذاشته است. لاهوتی بعدا در تاجیکستان وزیر فرهنگ شد و حتی حالا هم چهره محبوبی به شمار می رود.

حفره ی موسوم به «The Deluxe Mystery Hole»...
ما را در سایت حفره ی موسوم به «The Deluxe Mystery Hole» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : digpress بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 18:32